خبرگزاری فارس: دو تن از محققین ارشد مسائل ایران در دانشگاههای آمریکا با اشاره به تحولات جدید در خاورمیانه تصریح کردند، دستگاه دیپلماسی خارجی آمریکا باید بفهمد که خاورمیانه و جایگاه آمریکا در آن به طرزی ژرف در حال تغییر است.
به گزارش فارس، "فلینت لورت " مدرس روابط بینالملل در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و مدیر پروژه ایران را در "New American Foundation " و "هیلاری مانلورت " محقق و رئیس موسسه "Strategic Energy & Global Analysis "، با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی "The Race for Iran "، تصریح کردند: خاورمیانه و جایگاه آمریکا در آن به طرزی ژرف در حال تغییر است.
به عقیده این پژوهشگران آمریکایی، ظهور مجدد ایران به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه میتواند به نحو موثری بکارگیری یکجانبه نیروی نظامی اسرائیل را مهار کند.
مقاله "فلینت لورت " و "هیلاری مانلورت " اضافه میکنند: مخالفت ترکیه با محاصره غزه توسط اسرائیل میتواند تاثیری مشابه بر مهار اسرائیل داشته باشد.
متن کامل مقاله مورد اشاره در ادامه میآید./
* * * * *
همچنان که ماجراهای داغ و متقابلا مرتبط حمله اسرائیل به کشتیهای غیر نظامی ترکیه در آبهای آزاد و فشار دولت اوباما برای تصویب تحریم جدید ایران در شورای امنیت در جریان است، برخی از کسان در دستگاه دیپلماسی خارجی آمریکا دارند میفهمند که خاورمیانه - و جایگاه آمریکا در آن - به طرزی ژرف در حال تغییر است.
درگیر شدن عمیق ترکیه در منطقه عامل شتابدهنده بسیار مهمی برای مسائل منطقه است. البته این یک پدیده جدید و یا موضوعی نیست که به یکبار اتفاق افتاده باشد. اجازه ندادن ترکیه به نیروهای آمریکا برای حمله به عراق از خاک ترکیه در سال2003 - که به فاصله کوتاهی پس از به قدرت رسید "حزب عدالت و توسعه " اردوغان صورت گرفت - میتوانست به عنوان هشدارباش تلقی شود. در آن زمان دولت موجود در واشنگتن این تصمیم ترکیه را با ناباوری پذیرفت و نخواست بفهمد که این تصمیم در ترکیه چقدر از جانب مردم با استقبال روبرو شده است.
پس از نقشی که ترکیه به همراه برزیل در انجام معامله اخیر هستهای با ایران بازی کرد و همچنین واکنش محکم و شدیدی که اردغان نسبت به حمله اسرائیل به کشتیهای تحت پرچم ترکیه نشان داد، دستگاه دیپلماسی خارجی آمریکا اکنون ناچار است، تحت فشار وقایع، این مسئله را تشخیص دهد که اتفاقی مهم در شرف وقوع است. در این رابطه، ما با آخرین مقاله "دیوید ایگناتیوس "، در "واشنگتنپست " تحت عنوان «حمله به کشتیها فرصت خوبی برای یادگیری در اختیار اسرائیل قرار میدهد» مواجه شدیم.
اسرائیل، با حمله به ناوگان کمکرسانی، جنگ با ترکیه را برگزید که دشمنی خطرناکتر از حماس است. این نزاع در عرض چند سال گذشته در حال تکوین بود و این تغییر استراتژیک عظیمی در خاورمیانه است. ترکیه، که یک زمانی مهمترین متحد اسرائیل در منطقه بود، اکنون در پی به چالش کشیدن سیطره تلآویو به عنوان ابرقدرت منطقه است. نخستوزیر "رجب طیب اردوغان " یک مسلمان پوپولیست است و پیامی بسیار محبوب در دست دارد: "ما اجازه نخواهیم داد اسرائیل به ما تحکم کند. "
دیوید ایگناتیوس به چالش کشیدن اسرائیل توسط "احمدینژاد " و جمهوری اسلامی را دست کم میگیرد. اما او - باید این امتیاز را هم به او داد - که انگشت خود را بر مهمترین نتیجه استراتژیک چالش اردوغان میگذارد. اردوغان اساسا احساس هژمونی تزلزلناپذیر اسرائیل بر منطقه را به چالش کشیده است.
ایگناتیوس در توضیح اینکه چرا اسرائیل تصمیم به حمله به کشتیهای ترکیه که عازم غزه بودند میگیرد، با روشنی درخشانی مینویسد، "پاسخ این است که سالهاست اسرائیل عادت کرده با آزادی کامل و بدون هیچ نگرانی دست به عملیات نظامی در خاورمیانه بزند ". این کاملا صحیح است و اسرائیل مصمم است این آزادی عمل را به هر قیمتی حفظ کند - و سیاستمداران آمریکایی مشتاق و آن دسته از آمریکائیان خوشباور را نسبت به این امر قانع سازد که منافع حیاتی آمریکا در حیات و بقاء و حفظ اسرائیل نهفته است - حتی در مواقعی که این امر به طور مشهودی صحت ندارد.
ما قبلا استدلال مشابهی را مطرح کردیم درباره اینکه اسرائیل چه منافعی در انکار حق ایران نسبت به داشتن صنایع اتمی دارد. برنامه اتمی جمهوی اسلامی به ندرت "تهدیدی موجود " علیه اسرائیل است. ولی یک ایران توانا از لحاظ هستهای ممکن است، به مقداری اندک، محدودیتهایی را برای آزادی کامل اسرائیل جهت بکارگیری یک طرفانه نیروی نظامی - هر وقت که اراده کند و به هر منظوری که صلاح بداند - ایجاد کند.
استدلال اسرائیل علیه صنعت اتمی ایران شبیه استدلالهای این کشور علیه جریحهدار شدن خاطر ترکیه در اثر حمله اسرائیل به کشتیهای ترکیه در آبهای آزاد است، و مترادف استدلالهای آن در توجیه محاصره ساکنان غیر نظامی غزه و قانونی دانستن آن است. باری، هیچ یک از این استدلالها بر تحلیل معقولانه از وجود تهدید واقعی استوار نیست. کلیه این استدلالها متوجه حفظ هژمونی اسرائیل در منطقه است، که در انجام عملیات نظامی، با آزادی کامل و بدون هیچ نگرانی، در خاورمیانه تجسم میباید.
از این منظر، ایران و ترکیه تهدیدات مشابهی را علیه اسرائیل مطرح میسازند. ظهور مجدد ایران به عنوان یک بازیگر قدرتمند منطقه (که دشمنان اصلیاش در منطقه یعنی عراق و افغانستان در اثر حمله آمریکا به این دو کشور خنثی شدهاند) با "گزینه " بالقوه تسلیحات اتمی میتواند به نحو موثری بکارگیری یکجانبه نیروی نظامی اسرائیل را - هر زمان و هر جا که اراده کند - مهار کند. و مخالفت ترکیه با محاصره غزه توسط اسرائیل (و انصافا توسط مصر)، اگر موفق شود، میتواند تاثیری مشابه بر مهار اسرائیل داشته باشد.