خبرگزاری فارس: یک نویسنده آمریکایی با اشاره به نتایج مطالعاتی که اشتیاق ذاتی به کشتن را به دلایل مختلف در انسان نادر نشان میدهد، مینویسد: از زمان انتشار نتایج این تحقیق ارتش آمریکا آموزشهای نظامی ویژهای را برای افزایش اشتیاق کشتن در نیروهایش تدارک دیده است.
به گزارش فارس، "جان هورگان " (John Horgan) نویسنده و روزنامهنگار آمریکایی در مقالهای که در سایت "خانه شفافسازی اطلاعات " منتشر شد، با اشاره به فیلمی که اخیرا منتشر شده و مربوط به سال 2007 است و در آن دو خلبان یک بالگرد آمریکایی در بغداد به سوی عکاس خبرگزاری رویتر و رانندهاش و مردم اطراف او آتش میگشایند، میپرسد: آیا برخی از سربازان از کشتن لذت میبرند؟ اگر چنین است چرا قتل مردم، برای آنها لذتبخش است؟
این دو خلبان، اقدام خود را یک خطای دید نامیده و گزارش داده بودند که دوربین خبرنگار، از دور شبیه اسلحه به نظر میآمد اما در فیلمی که منتشر شده است و گفتگوی میان دو خلبان بالگرد را نشان میدهد، کاملا خلاف این ادعا ثابت میشود. این دو نظامی از کشتار خود لذت میبرند و یکی از نظامیان به دیگری میگوید: "این مردههای حرامزاده رو ببین " و دیگری در جواب میگوید: "خیلی با حاله ".
* "تأثیر اسکرومپ " یا لذت بردن از کشتن دیگران
عضو سابق کانون نویسندگان علمی آمریکا، با یادآوری مورد مشابهی در سال 2003 و در جریان حمله به بغداد، به یک تکتیرانداز به نام گروهبان "اریک اسکرومپ " اشاره میکند که در یک مصاحبه گفته بود: "یک روز عالی داشتیم و آدمهای زیادی رو کشتیم ". او هیچ اهمیتی نمیداد که یک زن عراقی را که نزدیک یک نظامی ایستاده بود، مورد هدف قرار داده بود: "متأسفم ولی اون جوجه در مسیر تیراندازی ایستاده بود ".
"جان هورگان " در ادامه میپرسد: آیا "تأثیر اسکرومپ " به معنای لذت بردن آشکار سربازان از کشتن دیگران، از "طبیعت " و ذات آنها سرچشمه میگیرد یا ناشی از "تربیت " است؟
* ذاتی بودن میل به کشتن در برخی افراد
یک انسانشناس از دانشگاه هاروارد به نام "ریچارد رانگهام " (Richard Wrangham) که بر روی شامپانزهها تحقیق میکند، ادعا کرده است که مردها و شامپانزهها (که دارای نزدیکترین ژن به انسان هستند) به صورت ذاتی میل دارند که در "جنگ و کشتار بین گروهی " که طی آن اعضای یک گروه به گروه رقیب حمله میکنند، مشارکت نمایند. به گفته این انسانشناس، جنس مذکر انسان، از "داشتن موقعیت برای کشتن دیگران لذت میبرد " به خصوص اگر ریسک کشته شدن خود قاتل، پایین باشد.
سالها پیش، ژنشناسان "دانشگاه ویکتوریا " در نیوزلند توانستند میان پرخاشگری مردان خشن و یک ژن ارتباط بر قرار نمایند. این ژن حاوی رمزهایی برای تولید آنزیم "اکسید ای مونوآمید " است که کارکرد "دوپامین " و "سروتوئین " را تنظیم میکند. بنابر تحقیقات، این "ژن جنگجویی " در 56 درصد مردان قبیله مائوری که به عنوان "جنگجویان بیباک " شناخته میشوند، وجود دارد و فقط 34 درصد مردان نژاد هند و اروپایی حامل این ژن میباشند.
* تنفر ذاتی انسان از کشتن همنوع
البته تحقیقات صورت گرفته بر کهنهسربازان جنگ جهانی دوم نشان میدهد که تعداد بسیار کمی از سربازان، ذاتا جنگجو هستند. دو روانشناس به نامهای "روی اسوانک " (Roy Swank) و "والتر مرچند " (Walter Marchand) نشان دادهاند که 98 درصد سربازانی که 60 روز به صورت مداوم جنگیدهاند، به صورت موقت یا دائمی، دچار اختلال روانی شدهاند. 2 درصدی که به نظر میرسید از جنگ مداوم، تأثیر نپذیرفتهاند، "از نظر روانی، شخصیت پرخاشگری داشتهاند. " به عبارت دیگر این افراد به این دلیل از جنگیدن مداوم دچار جنون نشدهاند که از قبل دیوانه بودهاند.
مطالعات یک ژنرال آمریکایی به نام "اس.ال.ای. مارشال " (Gen. S.L.A. Marshall) نشان میدهد که تنها 15 تا 20 درصد سربازان شرکت کننده در جنگ جهانی دوم، به سمت دشمن شلیک کردهاند و بقیه از این کار سر باز زدهاند. به نظر "مارشال " سربازان به همان اندازه از کشتن وحشت دارند که از کشته شدن و به همین دلیل از شلیک به سوی دشمن خودداری کردهاند. او در کتاب "مردان علیه شلیک " (Men Against Fire)مینویسد: "افراد سالم و معمولی، مقاومت درونی و اغلب ناآگاهانهای در برابر کشتن دیگران دارند. آنها زندگی دیگران را با خواست و اراده سلب نمیکنند و اگر برایشان ممکن باشد، راهی برای فرار از این موقعیت پیدا میکنند. در موقعیت حساس، سربازان آگاهانه رفتار میکنند. "
بسیاری از منتقدین، یافتههای مارشال را زیر سوال میبرند اما ارتش آمریکا به قدری این مطالعات را جدی گرفته است که در آموزش سربازان تجدیدنظر نموده تا به این وسیله میزان شلیک سربازان را در جنگهای واقعی افزایش دهد.
"دیو گروسمن " (Dave Grossman) سرهنگ دوم سابق ارتش آمریکا و استاد روانشناسی "وست پوینت "، در کتاب خود که به نام "درباره کشتن " منتشر شده در 1995، تأکید میکند که یافتههای مارشال، توسط گزارشهای جنگ جهانی اول، جنگ استقلال آمریکا، جنگهای ناپلئون و دیگر جنگها مورد تأیید قرار میگیرد. به اعتقاد گروسمن، "کمبود اشتیاق برای کشتن دیگران، همواره دامنگیر ارتشهای نظامی جهان بوده است. "
* تلاش ارتش آمریکا برای ایجاد اشتیاق کشتن در سربازان
مدیر مرکز نوشتههای علمی در مؤسسه تکنولوژی استیونز با اشاره به اینکه بیمیلی موجود در نهاد افراد برای کشتن، میتواند با آموزشهای سخت، دستورات مستقیم از سوی فرماندهان، اسلحههای دوربرد و تبلیغات افزایشدهنده انگیزه سربازان و غیر انسان نشان دادن دشمن، برطرف گردد به نقل از گروسمن مینویسد: "به نظر میرسد که در شرایط و موقعیتهای مناسب، تقریبا هر کسی قادر به کشتن است و این کار را میکند. " به اعتقاد گروسمن، بسیاری از سربازانی که دشمنان را در میدان نبرد میکشند، ابتدا شاد میشوند اما بعدا دچار انزجار و پشیمانی میگردند که ممکن است به استرس و سایر ناهنجاریهای مزمن منجر گردد. گروسمن تأکید میکند که این بیماریها، شاهدی بر این است که یک "مقاومت درونی و قوی علیه کشتن همنوع " در انسان وجود دارد.
جان هورگان در پایان مقاله خود نتیجه میگیرد که "تأثیر اسکرومپ " یعنی لذت سربازان از کشتن دیگران، کمتر حاصل "طبیعت " بشری است و عامل اصلی تبدیل مردان جوان به قاتلین مشتاق "تربیت " است.